هنگامیکه یک نفر معلول به دنیا میاد، مثالا با پای لنگ، تکلیفش توی این دنیا چیه؟
تحمل و سازش!
پس یک ترنس هم باید یه جورایی با محیط سازش کنه. در این میان،
همانطوریکه مردم یک معلول جسمی را پذیرفتند و انتظار ندارند که سریع راه بره و حتی او را در راه رفتن کمک می کنند و ...
باید یک ترنس را هم بپذیرند و سعی در درکش داشته باشند
باید بپذیرند که یک ترنس مرد که جسمش زنانه است باید با پوشش مردانه وارد جامع بشه
و هرگز مسخره اش نکنند و به او تهمت نامسلمانی و ... نزنند.
و همینطور یک ترنس دختر که ظاهرش پسرانه است بتواند با پوشش دخترانه وارد جامعه بشود.
سهم یک ترنس از زندگی فقط آه است و افسوس.
هیچکدوم از ماها نمی دونیم چرا و به چه دلیل یک ترنسیم.
کسی که ظاهرش دختره و هرگز نمی دونه چرا می خاد پسر باشه، چرا علاقه به کارهای پسرانه و پوشش مردانه داره!
و همچنین کسی که پسره و لی دلش میخاد یه دختر باشه. به کارهای دخترانه و پوشیدن لباس های زنانه علاقه نشان می دهد.
وقتی خودمون نمی دانیم چرا چطور انتظار داریم دیگران بفهمند. به همین خاطر هم هست که:
جز آه و افسوس چیزی برایمان باقی نمی ماند. حتی بعد عمل!!! چون آن چیزی که می خواهیم نمیشیم!!!