امروز یاد یه شعر مارگوت بیگل افتادم البته با صدای شاملو که خدا رحمتش کنه. گفتم یه تیکه کوچیک از آن بزارم:
دلتنگی های آدمی را، باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من
*************************************************
در وجود هر کس رازی بزرگ نهان است
داستانی، راهی، بی راهه ای
طرح افکندن این راز
راز من و راز تو، راز زندگی
پاداش بزرگ تلاشی پر حاصل است
تمام خوبی ” عشق ” به اینست که وقتی تو نیستی
خواب از گلوی چشمانم پائین نرود لبخند بر لبانم جاری نشود و
دستانم مدام بهانه ی تو را بگیرند !!!
جمله ی زیبایی است.