پروانه درونم کجاست

پروانه درونم کجاست

درد دل شبانه
پروانه درونم کجاست

پروانه درونم کجاست

درد دل شبانه

دختری با مانتوی زرشکی

امروز داشتم کنار  رودخانهقدم می زدم

دختری با مانتوی زرشکی بلند و یک روسری گل گلی با یک شلوار جین دیدم

قند تو دلم آب شد

آهی کشیدم

گفتم چرا 

من نباید بپوشم

این چه زندگیای است که تو یک بدن دیگر هستیم

چرا باید افسوس یک لباس دخترانه را بخورم

.....

چقدر سخته

چقدر سخته بری جلوی آینه و نتونی موهای بلند را شونه کنی

چقدر سخته نتونی کمی رژ بزنی

چقدر سخته نتونی روبروی آینه لباس خودت را بپوشی

گویی دنیا کاملا وارونه است

آن همه ناز و کرشمه پر کشید

قرنطینه

قرنطینه چه روز هایی سختی را همه دارند پیش می برند

زندانی شدن در یک چهاردیواری

نفس نکشیدن

برای لحظه ای فکر کنید که یک ترنس چگونه است؟

از روز تولد زندانی است

در یک پوشش اشتباهی

در یک مکان اشتباهی

ترنسها سالهاست که تو قرنطینه اند

اگر از قرنطینه بیرون بیان ویروسهای عوضی رو سرشان خراب می شوند

در آرزوی یک هوای تازه اند


لباس مردانه یا زنانه

 نمی دانم چرا هر روز صبح باید با کت شلوار مردانه به سرکارم بروم

آخه به کی باید بگم که من زن هستم نه مرد

ترنس بودن چه درد سرهایی که نداره

همه به لباس من گیر می دن

خب من نمی توانم مدل خوب مردانه انتخاب کنم

دلم می خواهد با مانتو آبی کاربنی  برم سر کلاس درسم

موهامو از پشت ببندم و یه مقنعه پفی بلند بزارم سرم

یه شلوار جین آبی بپوشم

و  با یه کتانی سفید


یک اتفاق خوب

خدا کند 
یک اتفاق خوب بیفتد 
وسط زندگی مان 
آری همین جا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان، نگرانی های شبانه
وسط زخم های دلمان
آنجا که زندگی را هیچ وقت زندگی نکردیم
یک اتفاق خوب بیفتد
انقدر خوب که 
خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن
از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان، همین ساعت 
همین حالا از پشت کوه های صبرمان طلوع کند 
طلوعی که غروبش
غروب همه ی غصه هایمان باشد 
برای همیشه.