سهم یک ترنس از زندگی فقط آه است و افسوس.
هیچکدوم از ماها نمی دونیم چرا و به چه دلیل یک ترنسیم.
کسی که ظاهرش دختره و هرگز نمی دونه چرا می خاد پسر باشه، چرا علاقه به کارهای پسرانه و پوشش مردانه داره!
و همچنین کسی که پسره و لی دلش میخاد یه دختر باشه. به کارهای دخترانه و پوشیدن لباس های زنانه علاقه نشان می دهد.
وقتی خودمون نمی دانیم چرا چطور انتظار داریم دیگران بفهمند. به همین خاطر هم هست که:
جز آه و افسوس چیزی برایمان باقی نمی ماند. حتی بعد عمل!!! چون آن چیزی که می خواهیم نمیشیم!!!
آبان هم در حال رفتنه با یک باران نرم!
یه دو روزی تو سالن آمفی تئاتر بودم، دانش آموزا میومدن فیلم جشنواره رو نگاه کنن.
کارم هماهنگ کردن دانش آموزا و پذیرایی بود.
با دیدن دانش آموزان دختر یاد دوران مدرسه خودم اوفتادم. مثل همه ترنسها آرزوم رفتن به مدرسه دخترانه بود. . پوشیدن مانتو ، مقنعه و ...
گذشت آن روزها!!!!!!!!
اون لحظه خیلی دوست داشتم که یه دانش آموز می بودم و می رفتم بین اونها و مثل اونها شیطنت می کردم.
پسرا هم بد نبودند. دنیای اونا هم زیباست و هم دوس داشتنی!
امروز یاد یه شعر مارگوت بیگل افتادم البته با صدای شاملو که خدا رحمتش کنه. گفتم یه تیکه کوچیک از آن بزارم:
دلتنگی های آدمی را، باد ترانه ای می خواند
*************************************************
در وجود هر کس رازی بزرگ نهان است
یکی از شخصیتهای داستانی ای که از ته دل عاشقش بود ((آنشرلی)) بود.
آنشرلی موقرمز، همان دخترک شیطان و پرچانهای که انگار آفریده شده تا خرابکاری کند و بیمحابا احساساتش را به زبان بیاورد.
(آنی) بارها در رفتارهای اجتماعی اشتباه میکند؛ آخر هیچ کس تا پیش از این به او نیاموخته بود که باید چگونه زندگی کند.
من هم مانند آنی اشتباهات زیادی داشتم چون کسی به من نیاموخت چگونه همانند یک دختر زندگی کنم.
(آن) عاشق طبیعت است و در برخورد با زیباییهای آن در دنیای خیال غرق میشود.
و این هم عکس اصلی بازیگر
ای کاش دنیای ما واقعی نبود
ای کاش دنیای ما یه فرشته مهربان داشت
با چوب جادویی اش
آرزوی همه ترنسها را برآورده می کرد
روح مردانه را در کالبد مردانه و روح زنانه را در کابد زنانه
دیگر نه عذابی بود و نه رنجی
ای کاش دنیای ما واقعی نبود